همدلی که به عنوان توانایی تشخیص احساسات دیگران تعریف می شود، پایه و اساس روابط انسانی با کیفیت را تشکیل می دهد. با این حال، اغلب به دلیل محدودیت های فرهنگی، ما قادر به بهره برداری از آن نیستیم. این موضوع در زمینه های مختلف اجتماعی، از شخصی گرفته تا حرفه ای صادق است. با این حال، ظرفیت های همدلانه ما با تمرین مداوم و آموزش می تواند به منابع بزرگی برای روابط واقعی و سازنده تبدیل شود.
همدلی، در واقع، نقطه مقابل فردگرایی، سوء استفاده از قدرت، و قطع ارتباط میان انسانها است که اینها ستون محیطهای استرسزا مملو از تنش و درگیری اجتماعی هستند.
گوش دادن فعال همراه با قضاوت معوق، نگرش به مشاهده و انتخاب آگاهانه مناسب ترین زبان کلامی و غیرکلامی تنها برخی از اجزای کلیدی روابط همدلانه است که با ارزش های قابل اعتماد بودن و نزدیکی مطابقت دارد.
دانستن و درک آنچه در مغز ما و در فردی که با او در تعامل هستیم میگذرد، پیش نیازی ضروری برای آموزش همدلی و اجرای آن در موقعیتهای تجاری است. سرمایه گذاری زمان و انرژی برای ایجاد روابط مثبت و طولانی مدت یک انتخاب پایدار است که در درازمدت جواب می دهد. یک محیط همدلانه میتواند درک بین همکاران، تعامل با کیفیت و اثربخشی رهبری را افزایش دهد و می تواند روابط با مشتریان و ذینفعان را بهبود بخشد. به این ترتیب، شرکتها کمتر در معرض «حملات» داخلی یا خارجی قرار میگیرند، زیرا توسط شبکهای از اعتماد متقابل «محافظت» میشوند و در دستیابی به اهداف مؤثرتر هستند.
همدلی چیست و چطور کار می کند؟
علوم اعصاب شواهد قویی از این واقعیت ارائه می دهد که همه ما به هم متصل هستیم. کشف نورون های آینه ای در اوایل دهه ۱۹۹۰ توسط تیمی در دانشگاه پارما به سرپرستی جاکومو ریزولاتی شواهد علمی ارائه کرد که نشان می دهد انسان ها از نظر بیولوژیکی برای ارتباط با یکدیگر “برنامه ریزی” شده اند. نورونهای آینهای سلولهای مغزی هستند که وقتی یک عمل حرکتی را انجام میدهیم و همینطور وقتی میبینیم که عمل حرکتی توسط شخص دیگری انجام میشود فعال خواهند شد.
به عبارت دیگر، آنها مغز انسانها را با یکدیگر هماهنگ می کنند. قابل توجه است که مکانیسم یکسانی هم در هنگام اجرا/مشاهده یک عمل حرکتی و هم در حین بیان/مشاهده احساسات رخ می دهد. در واقع، تجربه ذهنی احساسات (مانند شادی یا درد) و مشاهده شخص دیگری که همان احساس را تجربه میکند، نواحی همپوشانی از مغز را فعال میکند، گویی که مشاهدهکننده واقعاً آن احساس را تجربه کرده است.
بنابراین اعتقاد بر این است که نورون های آینه ای بلوک های سازنده همدلی هستند. با این حال، اگر فعال شدن خودکار این بازنمایی های مشترک از احساسات برای القای همدلی کافی بود، ما در آشفتگی عاطفی دائمی قرار می گرفتیم. در مقابل، به نظر میرسد که ما همیشه همدلی نمیکنیم و همدلی به دور از خودکار بودن،.با مجموعه پیچیدهای از عوامل شناختی و انگیزشی توضیح داده میشود. درک عمیقتر این عوامل میتواند به ما کمک کند تا ظرفیتهای همدلانه خود را بهطور مناسب در زندگی روزمره بکار برده. و ابراز کنیم و روابط را در زمینههای مختلف شخصی و حرفهای بازسازی کرده و پرورش دهیم.
جایگاه همدلی در کسب و کار
از دیدگاه حرفه ای، نکته کلیدی تاکید بر اهمیت همدلی در شرکت است. انجام این کار یک ابزار مفید برای ما ایجاد می کند. فعال سازی داوطلبانه رفتارهای همدلانه میتواند.روابط استثمارگرانه و فرصت -طلبانه را به روابط مثبت تری تبدیل کند که در آن افراد احساس ارزشمندی و قدردانی بیشتری می کنند. این برای هر سطح، فعالیت یا بخش اعمال می شود. بیایید چند نمونه را در نظر بگیریم.
مثال۱
مدیرانی که اعضای تیم را در یک شرکت رهبری میکنند چگونه میتوانند با شرایط اضطراری یا زمانهای سخت در محل کار کنار بیایند؟ رهبران چگونه می توانند در این شرایط همدل باشند؟ یکی از بهترین راهها برای نشان دادن همدلی از طریق گفتگو است،.به عنوان مثال با انتقال پیامهای واضح در یک رابطه سالم مبتنی بر اعتماد و اطمینان. ارزش نهادن به هر یک از اعضای تیم و گوش دادن به بازخورد آنها، تصدیق و قدرت بخشیدن به نقش و تخصص آنها اهمیت استراتژیک دارد،.به طوری که همه بتوانند در یک بستر قابل اعتماد احساس ارزشمندی کنند.
مثال۲
بیایید به مشاوران مالی نیز فکر کنیم که باید با احساسات غیرمنطقی مشتریان خود در طول سقوط بازار سهام مقابله کنند. این یک موقعیت استرس زا است که حتی متخصص ترین مشاور مالی را تحت فشار قرار می دهد. اپراتورهای مالی بزرگ تأیید می کنند که کسانی که با مشتری همدلی و نزدیکی نشان می دهند بهترین نتایج را کسب مینمایند. در این شرایط بحرانی، مشاوران مالی باید با اطمینان دادن به مشتریان خود، بدون دست کم گرفتن یا اغراق در تأثیر موقعیت بر پس اندازشان،.و با حمایت مداوم برای غلبه بر این لحظه ترس و تکانشگری، نسبت به مشتریان خود فعال تر باشند. هدف این است که به مشتریان خود کمک کنند تا انتخابهای آگاهانهای را با حداکثر شفافیت انجام دهند.
مثال۳
مثال دیگر از بازاریابی محاوره ای می آید، جایی که ارتباط با مشتریان برای فروش محصولات به صورت دیجیتالی و از طریق پلتفرم های آنلاین صورت می گیرد. بدیهی است که ارتباط از راه دور – به عنوان مثال از طریق چت، پست، چت ویدیویی یا تلفن – می تواند به راحتی سوء تفاهم های زیادی ایجاد کند. این یک نوع رابطه با واسطه است که در آن حضور فیزیکی اپراتور که حامل مؤثرترین پیام های ارتباطی است، وجود ندارد. بیان ظرفیت های همدلانه در این زمینه به معنای استفاده از زبان مناسب با تن صدای مناسب برای درک بهتر خواسته ها و نیازهای مشتری است. همچنین انتخاب کلمات و حتی شکلک های مناسب برای نزدیک شدن به مشتری در حین ارتباط کتبی کلیدی است. بنابراین استفاده از همدلی در این اشکال ارتباط از راه دور ابزاری اساسی برای برقراری رابطه نزدیکتر با مشتریان به منظور برآورده کردن بهتر نیازهای آنهاست.
سخن آخر
در تمام این شرایط، همدلی یک پادزهر واقعا موثر در برابر استرس است. این امکان ارتباط بهتر با مشتریان و همکاران را فراهم می کند.و راهی برای ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد، صمیمیت و رفتارهای پیشگیرانه با هر شریکی مهیا میشود. جای تعجب نیست که همدلی به عنوان یکی از شایستگی های کلیدی برای آینده توسط شورای اروپا شناخته شده است.
بنابراین، همدلی یک ابزار پایدار است که می تواند به ما کمک کند محیطی به مراتب بهتر برای زندگی و کار ایجاد کنیم. همدلی هم چیزی است که می توانیم نحوه استفاده از آن را یاد بگیریم و هم منبعی است که می توانیم از آن برای یادگیری استفاده کنیم.
منبع: www.weforum.org